سفارش تبلیغ
صبا ویژن


آفتاب مهر

با سلام به همراهان قرآنی

گزیده ای از صحبت های استاد شمشیری در جمع دانشجو های

یکی  از دانشگاه های تهران را براتون انتخاب کردم

امیدوارم استفاده لازم را ببرید

در روایت آمده که «الإنسان بُنیانُ اللّه‏»؛ انسان بنیان خدا است؛

 «مَلْعُونٌ مَنْ هَدَمَ بُنْیانَهُ»

کسى که ساختمان وجود انسان را نابود کند، از رحمت خدامحروم است.

 خداوند در قرآن بیان فرموده و سخنانى که از انبیا و ائمه نقل شده است،

 تنها تیشه‏اى که مى‏تواند بنیان انسان را خراب کند، گناه است.

«وَلاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الاْءِثْمِ وَالْعُدْوَ نِ»2

 و یکدیگر را بر گناه و تجاوز، یارى ندهید .

«وَلاَ تَقْرَبُوا الْفَوَ حِشَ مَاظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ»3

و به کارهاى زشت چه آشکار چه پنهانش نزدیک نشوید

«وَلاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ4

 و به مال یتیم، نزدیک نشوید.

«وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَىآ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلاً »5

و نزدیک زنا نشوید که کارى بسیار زشت و راهى بد است .

«وَ لاَ یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»6

و از یکدیگر غیبت نکنید ، آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟

«إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ »7

یقیناً خدا ستم‏کاران را دوست ندارد .

«إِنَّ اللّه‏َ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ »8

همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد .

«وَاللّه‏ُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ »9

و خدا فساد و تباهى را دوست ندارد .

«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ »10

و پروردگارت به مفسدان ، داناتر است .

«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لاَ تَأْکُلُوآا أَمْوَ لَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلاَّآ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ »11

اى اهل ایمان ! اموال یکدیگر را در میان خود، به باطل [ و از راه حرام و نامشروع ] مخورید ،

 مگر آنکه تجارتى از روى رضایت میان خودتان انجام گرفته باشد .

تنها تیشه خراب کننده این ساختمان گناه است

 و اگر این ساختمان خراب گردد، تنها ابزار بازسازى آن، توبه است.

توبه راستین

نقل است که فردى به حضرت على علیه السلام گفت: على جان!

 من گناه بزرگى مرتکب شده‏ام که جریمه آن بسیار سنگین است.

 یا باید مرا بکشى یا از بلندى پرتابم کنى و یا به آتش بسوزانى.

امام فرمود : اصلاً سخنان تو را قبول ندارم، از این جا برو! مرد برخاست که برود ؛

 اما دوباره گفت : على جان! راست گفتم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : ادامه نده، برو!

 دیگر این سخن‏ها را تکرار نکن.

جوان رفت ؛ اما آرام نشد و برگشت و گفت : على جان! از کارى که کرده‏ام، بسیار ناراحتم.

 امام على علیه السلام فرمود : سه بار به این کار اقرار کردى.

 اکنون از بین مجازات‏هایى که گفتى، با کدام یک موافق هستى؟

 جوان گفت : مرا باید آتش بزنى، من لیاقت این دنیا و استفاده از نعمت‏هاى خدا را ندارم.

 من گناهى بالاتر از زنا مرتکب شده‏ام.

امام على علیه السلام فرمود :

 به کسى چیزى نگو و فردا به آن بیابان دور افتاده بیا که کسى تو را نبیند.

 من آن جا این مجازات را در حق تو اجرا مى‏کنم.

روز بعد، امیرالمؤمنین در آن بیابان، آتشى روشن کرد و به جوان گفت : آیا حاضرى؟

 جوان گفت : بله، سپس برسید یا على اگر در این آتش بسوزم، آیا گناهم پاک مى‏شود؟

 امام فرمود : بله، حتما. جوان گفت : اکنون مى‏خواهم دو رکعت نماز بخوانم. امام فرمود : بخوان.

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ »12

از صبر و نماز، یارى بخواهید و یقیناً این کار، جز بر فروتنان ، گران و دشوار است .

جوان در سجده آخر نماز، زار زار گریست و گفت : مولاى من! من با تو مخالفت کردم.

 این حق من است که مرا بسوزانند ؛ اما من خود را به دست على سپردم تا مرا بسوزاند.

 از تو مى‏خواهم که پس از مرگ، دیگر مرا به آتش جهنم نسوزانى .

امیرالمؤمنین هم در گوشه‏اى به سجده افتاد و او نیز شروع به گریه کرد و گفت :

 الهى! این جوان را به من ببخش و از مجازات دنیایى او بگذر!

 آن گاه امیرالمؤمنین با همان حال برخاست و به سوى جوان رفت، دست او را گرفت و گفت :

 ملائکه را به گریه انداختى، برخیز، خدا تو را بخشید.

آرى، هر ساختمانى که ویران مى‏شود، بازسازى مى‏گردد.

 ساختمان وجود انسان نیز، با توبه بازسازى مى‏شود و به مدد الهى،

 مسیر کمال را در پیش مى‏گیرد که این، وعده خداوند به انسان‏ها است.


نوشته شده در یکشنبه 91/11/8ساعت 3:0 صبح توسط تولد نظرات ( ) |


Design By : Pichak